نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 1178 )
https://telegram.me/adabvaerfan
سوره 25 : فـرقــان ( مکّی ـ 77 آیه دارد ـ جزء هیجدهم ـ صفحه 350 )
( قسمت اول )
خــال اقبـــال
( جزء هیجدهم صفحه 359 آیه 1 )
بسم الله الرحمن الرحیم
تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا
ترجمه لفظی آیه شریفه :
بزرگ [و خجسته] است کسى که بر بنده خود فرقان [ کتاب جدا سازنده حق از باطل ] را نازل فرمود
تا براى جهانیان هشدار دهنده اى باشد
نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :
بسم الله الرحمن الرحیم
نام خـداونـدی مقتـدر و مُقَـدِّر ،
فـاطـر و مدبّـر ،
خالـق و مصـوّر ،
اول است و آخـر ،
باطن است و ظاهـر ،
خـداونـدی که دل هــا به یاد او بیاسود ،
و سـرها به یافت نشان او بیفروخت ،
و جان ها به شهود جمـال و جـلال او آرام گرفت ،
خـداونـدی که هرکس به او پیوست از دیگران ببرید !
و هرکس قرب او طلبید چه گویم که از محنت ها و بلیَّـت ها چه دید!
تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ ...
نوشته اند که ؛
تفسیر کلمه ی تبارک بر سه وجه است :
یک ؛ ثنائی به ذکر او و حقّ او ؛
دو ؛ ثنائی به ذکر او و وصف او ،
سه ؛ ثنائی به ذکر احسان او و فضل او با بندگان او .
ثناء اول ؛اشارت است به وجود احدی و کَون سرصمدی ،
ثناء دوم ؛اشارت است به صفات سرمدی و عزّت ازلی ،
ثناء سوم ؛اشارت است به کارسازی و بنده نوازی و مهربانی .
شرط بندگی آن است که ؛
چون حمد و ثناء آغاز کند ؛
و زبان خویش به ستایش او بگشاید ؛
مجرّد و منفرد گردد ،
نه بر دل ؛ غباری ،
نه بر پشت ؛ باری ،
نه در سینه ؛ آزاری ،
نه با کس ؛ شماری ،
جامه ی جفا چاک کرده ،
لباس وفا دوخته ،
از دو عالَم رمیده ،
و با دوست آرمیده !
که گفته اند :
دانی که دل کَی خوش بُوَد ؟
آن گاه که حقّ ؛ ناظر بُوَد !
دانی که دل کَی خوش بُوَد ؟
آن گاه که حقّ ؛ حاضر بُوَد !
[ پس ای جوانمرد ؛ اگر همیشه حقّ را ناظر و حاضر بدانی ، همیشه دلت خوش بُوَد ]
... الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ ...
سـیّـدی که منشور تقــدّم دو جهان در کمــــر کمال داشت ،
و خال اقبال به رخسار جمال ،
هزاران نقطه ی نبوت در پیش براق او ؛
« راه دهید راه دهید» می گفتند ،
و خود از غایت فـروتنی در عالـم بندگی ؛
بر خـرکی مختصر می نشست ،
و اگر غلامی سیاه او را دعـوت می کــرد اجابت می نمود !
گاهی مرکب او براق انوار ،
و گاهی خرکی مختصر که از لیف ؛ پالان و افسار !
آری مرکب مختلف ،
اما راکب در هرحال با یک حال ؛
و بر یک صفت و یک همت و یک ارادت بود !
حُسن تو فــزون است ز بینائی ما
راز تو بــرون است ز دانــــــائی ما
( اَلّلهُمّ َصَلّ ِعَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم )
موضوع :